سلام
من کوثر دستورانی ام فارغ التحصیل روانشناسی دانشگاه تهران و رتبه 9 کنکور
عزیزی که شما باشی خانوم دستورانیتون الهه کمال گراییه و همیشه از همون بچگیش از همه چیز بهترینشو میخواست و صدشو میذاشت تا به اون بهترینه برسه.
همیشه هم خوشبختانه حرف حرف خودش بود و انتخاب انتخاب خودش یادمه که جرقههای پزشک شدن وقتی تو سرم روشن شد که مدرسه نمونه دولتی شاهرود قبول شدم.
رفتم مدرسه و چون فضا خیلی رقابتیتر بود دیدم نخیر اینجا خبری از شاگرد اول بودن نیست شما هم که غربیه نیستین نمره ریاضی فیزیکم خیلی زیبا روی معدلم خطوط شرم نامتناسب و نازیبا میکشید از عرش میرسوندش به فرش خلاصه سال بعدش انتخاب رشته داشتیم و …
یادمه یه روز از معلم فیزیکم پرسیدم به نظرتون من برم رشته تجربی؟ خیلی مهربون بودا ولی بهم نگاه کرد گفت به نظرم خیلی بدرد این رشته نمیخوری نمره فیزیکت خوب نیست.
خیلی بهم برخورد گفتم الا و بلا میرم تجربی بهش ثابت میکنم اشتباه میکنه … تا اینکه به خاطر شغل بابام مجبور شدیم بیایم تهران زندگی کنیم و مدرسه نمونه دولتی جا برای تجربی نداشت و معدل منم چون 18 بود بقیه خیلی نسبت بهم الویت داشتن این شد که شانسی وارد رشته انسانی شدم تا سال دیگه تغییرش بدم اما سر کلاسا حس میکردم هر روز و هر روز بیشتر عاشق رشتهام میشم اونقدر که دوباره شدم شاگرد اول کلاس و تا اخرش هم تو همین رشته موندم.
دیگه برای خودم یه هدف داشتم ؛ اینکه خودمو به خودم ثابت کنم، اینکه میشه دانشگاه تهران درس بخونم اینکه میتونم رتبه تک رقمی بشم.
و این آرزو رو از همه پنهون کردم و گذاشتم تو کنج تنهایی خودم قشنگترین رویام بمونه… پس خودمو باور کردم.
باور کردم که میشه و با نهایت عشق تلاش کردم، شاید روزی ده ساعت درس خوندن سخت بودا ولی عمیقا حال دلم با این تلاش خوب بود، شبا با آرامش میخوابیدم و صبحها با عشق بیدار میشدم و صد البته شیطنت سر کلاسا و پر حرفی و آتیش سوزندن هامم همیشه به راه بود
و شد…
رتبه 9 کنکور سال 97 و صفحه قبولی روانشناسی دانشگاه تهران، آرزویی که باهاش دوسال زندگی کردم برآورده شد چون خودمو باور کردم چون تو هم اگه خودتو باور کنی میشه چون هیچی غیر ممکن نیست … اگه بخوای
با عشق سر کلاسای دانشگاه نشستم و تدریس رو هم همون موقع شروع کردم
و حالا هم معلمم هم روانشناس هم طراح سوال و مولف کتاب، تو مراکز مختلف و مدارس و موسسات
و باعشق زندگی می کنم اغلب حال دلم خوبه
چون از خودم راضیام چون نذاشتم هیچ بهونه و تنبلیای باعث بشه با پشیمونی به گذشتهام نگاه کنم
بیا در گوشت یه چیزی بگم:
تو هم میتونی شک نکن، اگه واقعا میخوایش، براش تلاش کن، گاهی بعضی حسرتا تا همیشه تو دل آدم میمونه و به دل آدم زخم میزنه
تو نذار حسرتی بمونه به دلت، اگه اینجایی یعنی میخوای درس بخونی، پس اگه میخوای؛ با عشق بخواه با عشق بخون
و بدون، هر آنچه برای رسیدن نیازه، توی قلبت داری